سلام دوستان
هدف از ساخت این وبلاگ نوشتن خاطرات، اهداف و برنامه های کانون هلال احمر و بچه های دانشگاهمونه
بریم سر اصل مطلب
به نام یزدان پاک
با اینکه الان تابستونه و باد کلاه کسی رو ببره دانشگاهدنبالش هم نمی آد ما با کله می ریم چون حتمآ پر کلاه می شه و کلی کلاه گیرمون می آد
از شوخی گذشته وسط امتحانات بچه های کانون گل کاشتند و اومدن دانشگاه و همه با همکاری هم دفتر کانون رو به اتاق جدیدش منتقل کردیم. ناگفته نماند که این کارا رو در حین برگزاری امتحانات انجام دادیم و همه بهمون چشم غوره می رفتند که سر و صدا نکنیم بعدشم نوشابه ی بد مزه و بستنی که اصلآ با هم جور در نمیان تو رگ زدیمورفتیم پی کار و زندگی مون تا الان
فقط مونده بریم تمیزکاری و مرتب کردن وسایل و شروع به کار
از برنامه های تابستون برگزاری کلاس های آموزشی مقدماتی امداد و نجات رو در اولویت قرار دادیم که اگه خدا بخواد از هلال احمر یک مربی توپ بگیریم و بندازیم به جون این امدادگران آینده
راستی یادم نره بعدآ خاطرات گذشتمونو بنویسم که عالمی داشتیم مخصوصآ تو اردوی آموزشی چاف
پس بدرود تا روزی دگر و خاطره ای دگر
محمد(عضو کوچکی از جمع گرم و صمیمی کانون)
سلام
همشهری به وبلاگ ماهم یه سری بزن
لطفا چندتاعکس هم بزارید مرسی
چشم از این به بعد وبلاگ کانون نسبت به سابق رونق بیشتری پیدا می کنه